فانوس‌ها همه خاموش

من از دیارِ حبــیب‌م

فانوس‌ها همه خاموش

من از دیارِ حبــیب‌م

۱ مطلب در آوریل ۲۰۱۳ ثبت شده است

بسم الله...
درست یادم می‌آید روزی که برای اولین بار پدرم با مجله به خانه آمد و از همان روز شد مجله محبوبِ من ، به خصوص این‌که تازه حروف الفبا را یاد گرفته باشی ُ برای خواندن کلمه به کلمه نیاز به کمک مادر داشته باشی.
من با "بچه ها گل آقا" بزرگ شدم ، چیزهای زیادی یاد گرفتم ، اما گل آقا ... به قولِ خودش معلم و پدر تمامِ بچه های ایران.
نامه نوشتنُ فرستادن انواع کارت تبریک نوروز و روز معلم یا هر مناسبت دیگر برایم دوست داشتنی بود.
اما اردیبهشت سال هشتادُ سه همه چیز را عوض کرد ،اتفاق تلخی افتاد. مشغول درست کردن کارت روز معلم برای‌ش بودم که این بار هم پدر با مجله رسید ، اما نه با آن لبخند همیشگی.
نوشته بودند ، حالِ گل آقا خوب نیست....برای‌ش دعا کنید.
تمام هفته منتظر پنج شنبه ای بودم که مجله را بخوانم که نوشته باشد : حال گل آقای‌مان خوب شده است به همین خیال کارت را تمام کردم و فرستادم.
اما درست وقتی منتظر خبر خوش بودیم ، ظهر جمعه یازدهم اردیبهشت اخبار اعلام کرد گل آقایِ ما پَر کشــید.
یک روز قبل از روز معلم ، نماند که به قولِ خودش از تمام شاگردان کوچکُ بزرگش تشکر کند و تمام نامه‌ها بی پاسخ محبت او ماند.
 
گل آقا
 روح‌ت شاد گل آقایِ عزیزِ ما